تاريخ : جمعه 18 ارديبهشت 1394 ا 11 قبل از ظهر نويسنده : کامران=سلطان عشق ا

من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی

 

یا چه کردم که نگه باز به من می‌نکنی

 


دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی

 


دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی

 


تو همایی و من خسته بیچاره گدای
پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی

 


بنده وارت به سلام آیم و خدمت بکنم
ور جوابم ندهی می‌رسدت کبر و منی

 


مرد راضیست که در پای تو افتد چون گوی
تا بدان ساعد سیمینش به چوگان بزنی

 


مست بی خویشتن از خمر ظلومست و جهول
مستی از عشق نکو باشد و بی خویشتنی

 


تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ
باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی

 


من بر از شاخ امیدت نتوانم خوردن
غالب الظن و یقینم که تو بیخم بکنی

 


خوان درویش به شیرینی و چربی بخورند
سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی

===========================


 

آن قصر که جمشید در او جام گرفت

 


آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت

 


بهرام که گور می گرفتی همه عمر

 


دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

 


حکیم عمر خیام

 

 

 

 

 


 

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست

 


 

پرسید زان میانه یکی کودک یتیم:
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست؟

 


 

آن یک جواب داد: چه دانیم ما که چیست؟
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست

 


 

نزدیک رفت پیرزنی گوژپشت و گفت:
این اشک دیده من و خون دل شماست

 


 

ما را به ر خت و چوب شبانی فریفته است

 


 

این گرگ سالهاست که با گله آشناست

 



 

 پروین اعتصامی

 

 

 

ای دل عبث مخور غم دنیا را | قصائد

 
ای دل عبث مخور غم دنیا را ----- فکرت مکن نیامده فردا را
کنج قفس چو نیک بیندیشی ----- چون گلشن است مرغ شکیبا را
بشکاف خاک را و ببین آنگه ----- بی مهری زمانه‌ی رسوا را
این دشت، خوابگاه شهیدانست ----- فرصت شمار وقت تماشا را
از عمر رفته نیز شماری کن ----- مشمار جدی و عقرب و جوزا را
دور است کاروان سحر زینجا ----- شمعی بباید این شب یلدا را
در پرده صد هزار سیه کاریست ----- این تند سیر گنبد خضرا را
پیوند او مجوی که گم کرد است ----- نوشیروان و هرمز و دارا را
این جویبار خرد که می‌بینی ----- از جای کنده صخره‌ی صما را
آرامشی ببخش توانی گر ----- این دردمند خاطر شیدا را
افسون فسای افعی شهوت را ----- افسار بند مرکب سودا را
پیوند بایدت زدن ای عارف ----- در باغ دهر حنظل و خرما را
زاتش بغیر آب فرو ننشاند ----- سوز و گداز و تندی و گرما را
پنهان هرگز می‌نتوان کردن ----- از چشم عقل قصه‌ی پیدا را
دیدار تیره‌روزی نابینا ----- عبرت بس است مردم بینا را
ای دوست، تا که دسترسی داری ----- حاجت بر آر اهل تمنا را
زیراک جستن دل مسکینان ----- شایان سعادتی است توانا را
از بس بخفتی، این تن آلوده ----- آلود این روان مصفا را
از رفعت از چه با تو سخن گویند ----- نشناختی تو پستی و بالا را
مریم بسی بنام بود لکن ----- رتبت یکی است مریم عذرا را
 
===========================
 
نهان کرد دیوانه در جیب سنگی
یکی را به سر کوفت روزی بمعبر
شد ازرنج رنجور و از درد نالان
بپیچید وگردید چون مار چنبر
دویدند جمعی پی داد خواهی
دریدند دیوانه را جامه در بر
کشیدند و بردندشان سوی قاضی
که این یک ستمدیده بود آن ستمگر
ز دیوانه وقصه ی سر شکستن
بسی یاوه گفتند هر یک به محضر
بگفتا همان سنگ بر سر زنیدش
جز این نیست بد کار را مزد وکیفر
بخندید دیوانه زان دیو رایی
که نفرین بر این قاضی و حکم و دفتر
کسی میزند لاف بسیار دانی
که دارد سری از سر من تهی تر
گر اینانند با عقل و رایان گیتی
ز دیوانگانش چه امید دیگر
نشستند وتدبیر کردند با هم
که کوبند با سنگ دیوانه را سر  
   
 
پروین اعتصامی
 
 
ای گل! تو ز جمعیت گلزار چه دیدی؟

جز سر زنش و بدسری خار چه دیدی؟


ای لعل دل افروز، تو با این همه پرتو

جز مشتری سفله به بازار چه دیدی؟


رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت

غیر از قفس ای مرغ گرفتار چه دیدی؟

 

پروین اعتصامی

 

 

تفریحی من و شما

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 4 ارديبهشت 1394 ا 8 بعد از ظهر نويسنده : کامران=سلطان عشق ا

 

تصاویر فوق العاده زیبای سه بعدی 

نتیجه تصویری برای تصاویر سه بعدی عاشقانه

 

 

برای دیدن مابقی به ادامه مطب لطفا مراجعه کنید

 

 

تفریحی من و شما
برچسب‌ها: عکسهای سه بعدی , تصاویر HD , عکس 3D , عاشقانه ,

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 20 آبان 1393 ا 4 قبل از ظهر نويسنده : کامران=سلطان عشق ا

1318011789 تصاویر متحرک گل رز – سری 4 

تصاویر بیشتر ادامه مطلب

تفریحی من و شما
برچسب‌ها: گلهای , زیبا , متحرک , عاشقانه ,

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ا 4 بعد از ظهر نويسنده : کامران=سلطان عشق ا

 

دستمال خیس آرزوهایم رافشردم همین ۴قطره چکید

زنده

باد

رفیق

بامعرفت

 

I LOVE U yasgroup.ir 77 عکسهای متحرک رمانتیک ویژه عشاق

جهت دیدن تصاویر بیشتر لطفآ به

ادامه مطلب بروید

تفریحی من و شما
برچسب‌ها: تصاویر , متحرک , عاشقانه , زیبا ,

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 14 خرداد 1392 ا 4 بعد از ظهر نويسنده : کامران=سلطان عشق ا
تاريخ : یک شنبه 27 اسفند 1391 ا 2 بعد از ظهر نويسنده : کامران=سلطان عشق ا

عکس
اماکن دیدنی از 4 گوشه جهان

برای دیدن عکسها به ادامه مطلب مراجعه کنید

تفریحی من و شما
برچسب‌ها: شهر , روستا , طبیعت , زیبا ,

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 7 آبان 1391 ا 6 قبل از ظهر نويسنده : کامران=سلطان عشق ا

هر چه کردم نشوم از تو جدا  بدتر شد
 و نرفت از دل من مهر و وفا، بدتر شد
 مثلا خواستم اين بار موقر باشم
 و به جاي «تو» بگويم که «شما»، بدتر شد
 اين متانت به دل سنگ تو تاثير نکرد
 بلکه برعکس، فقط رابطه ها بدتر شد
 آسمان وقت قرار من و تو ابري بود
 تازه با رفتن تو وضع هوا بدتر شد
 چاره/. دارو  و دوا نيست که حال بد من
 بي تو با خوردن دارو و دوا بدتر شد
روي فرش دل من جوهري از عشق تو ريخت
 آمدم پاک کنم عشق تو را بدتر شد

animation of pavo

تفریحی من و شما

تاريخ : دو شنبه 19 تير 1391 ا 8 قبل از ظهر نويسنده : کامران=سلطان عشق ا

دوست دارم کنارم باشی

 


 لباس هایم که تنگ می شد
 می بخشیدم به این و آن
 ولی دل تنگم را ، حالا
 چه کسی می خواهد !؟


 

 از دست زمان تیر باید بخوری،دائم غم ناگزیر باید بخوری، ۱۰۰ مرتبه گفتم عاشقی کار تو نیست، بچه تو هنوز شیر باید بخوری!

 

 انگشتم را نخ بسته ام تا به یاد آورم فراموشت کرده ام !

 


 وقتی که دیگران گفتند او تو را به خاطرخودت نمی خواهد رویم را برگرداندم افسوس که باورشان نکردم و حالا آنها رویشان را برمیگردانند . . .


 

 پشت چراغ قرمرپسرک با چشمانی معصوم ودستانی کوچک گفت:چسب زخم نمیخواهید؟ پنج تا صدتومن، آهی کشیدم و با خود گفتم تمام چسب زخمهایت را هم که بخرم نه زخمهای من خوب میشودنه زخمهای تو

 

 

آنکه میرود،نمیداند
 اما آنکه بدرقه میکند میداند کاسه ی آب معجزه نمیکند . . .

 

 

هروقت کم می اورم میگوییم اصلا مهم نیست ؛ اما تو که میدانی نبودنت چقدر برایم مهم است !

 
 

بعضیا برای اینکه، ظاهرشونو حفظ کنن ،باطنشونو نابود می کنن . . .


 

گرسنه ام گذاشتی تا حریصم کنی اما ندانستی یک عاشق گرسنه بی تحمل که شود به هر آغوشی چنگ میزند . . .!

 


تو به احساست بیاموز نفس نکشد!
هوای دل ها آلـوده است . . .

 
 

خوشحالم که ساعتها را جلو کشیده اند . حالا یک ساعت کمتر از همیشه نیستی !

 

تا كه بوديم كسي كشت مارا غم بي هم نفسي
تا كه خفتيم همه بيدار شدند
تا كه مرديم همه يار شدند
قدر آن شيشه بدانيد تا هست
نه در آن موقع كه افتاد و شكست 

تفریحی من و شما

تاريخ : جمعه 22 خرداد 1391 ا 5 بعد از ظهر نويسنده : کامران=سلطان عشق ا

چهان زیباست و زیبا بزی

 

 

 

 

تفریحی من و شما
برچسب‌ها: طبیعت , عشق , غم , و اهوی صحرا ,

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 19 خرداد 1391 ا 6 بعد از ظهر نويسنده : کامران=سلطان عشق ا
.: Weblog Themes By violetSkin :.